انتخابات آزادانه و آگاهانه از ويژگيهاي بارز و آشكار نظام سياسي و حكومتي اسلام است كه امروز به صورت نظام جمهوري اسلامي ايران تجلي دارد و تجربه ميشود.
يكي از مشخصههاي مهم و محوري انتخابات پرطراوت و داراي بالاترين مراتب سلامت، اين است كه با خواست و عزم مردم و حضور گسترده همه اقشار انجام شود و رفع مشكلات و تنگناهاي آنان در امور وبنيادي فرهنگ و اقتصاد و سياست را سرعت و شتاب بخشد.
نظام جمهوري اسلامي ايران ثمره عيني و عملي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني است و همانگونه كه انقلاب ما با حضور وسيع مردم مسلمان و مبارزات سخت آنان با رژيم ستمشاهي براي تحقق جامعهاي بالنده و داراي رونق و پيشرفت در امور فرهنگي و سياسي و اقتصادي به بار و ثمر نشست، نظام اسلامي نيز بايد همان وسعت حضور مردم و خواستهاي آنان را به عينيت برساند. زيرا اين مردم صبور و مقاوم و رنجديده هستند كه علاوه بر به پيروزي رساندن انقلاب و تشك?ل نظام، در برابر همه توطئهها ايستادند و به ويژه با حضور حماسي خود در صحنه و پشت صحنه، دوران هشت ساله دفاع مقدس را با حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور و به عقبنشيني واداشتن دشمنان، به نقطه پايان رساندند.
اين مردم، همچنان پايدار و مقاوم هستند و در صحنه حضور دارند و به ياري اسلام و انقلاب و نظام ميشتابند و در صيانت از استقلال كشور از جان و مال مايه ميگذارند.
انتخابات رياست جمهوري كه در پيش است بيش از هر چيز به حضور مردم نيازمند است و اگر بخواهيم اين حضور را همچون گذشته با اتحاد و اقتدار مشاهده كنيم بايد بكوشيم تا جريان انتخابات به طور صحيح تحقق يابد و اين از وظايف اصلي نظام اسلامي است كه اهرمها و مراكز نظارتي را به طور مستقل و به دور از وابستگيهاي جناحي، براي انجام اين ماموريت مهم آماده كند.
آنچه پيش رو داريد، رهنمودهاي حضرت امام خميني در موضوع انتخابات است كه در 12 اسفند 1362 و در ديدار با وزير و استانداران سراسر كشور ايراد كردند. موضوعات مطرح در اين ديدار عبارتند از نقش اساسي مردم در امور كشور، نظارت در اجراي صحيح انتخابات، و معيار و ميزان در موفقيتها.
***
بسمالله الرحمن الرحيم
از خداي تبارك و تعالي توفيق همه آقايان را و همه خدمتگزارها را ميخواهم كه به اين ملت مظلوم براي خاطر خدا خدمت كنند. در قضيه استانداران و آنهايي كه توابع آنها هستند، دو مطلب را ميخواهم عرض كنم. يكي اينكه توجه دارند آقايان كه تا ملت در كار نباشد، نه از دولت و نه از استانداران كاري نميآيد. يعني، همه دستگاههاي دولتي به استثناي ملت كاري از او نميآيد. از اين جهت همه مان و شما آقايان همه و آنهايي كه در اختيار شما هستند، همه بايد كوشش بكنيد كه رضايت مردم را جلب بكنيد در همه امور. در سابق مردم نه دولت را از خودشان ميدانستند، نه انتخابات را از خودشان ميدانستند، نه همه رؤسا را، هيچ كدام را از خودشان نميدانستند، جدا ميدانستند. ولهذا نه شركت ميكردند به طوري كه بايد، مگر آنجايي كه فشار و اينها بود، و نه در مشكلات با دولت هيچ وقت همراهي نميكردند. اگر كارشكني نميكردند، همراهي نميكردند. شما مطمئن باشيد كه در اين مشكلاتي كه براي كشور ما پيدا شد ـ بعد از پيروزي ـ كه يك مشكلاتي بود كه هر دولتي را كمرش را خم ميكرد، اينكه دولت ايستاده است و بخوبي دارد عمل ميكند براي اين است كه مردم هستند، كمك مردم است، هر جا هر نقيصهاي پيدا ميشود مردم دنبالش هستند، براي رفعش دنبالش هستند. امروز مردم اين طور نيست كه دولت را از خودشان جدا بدانند يا انتخابات را انتخابات فرمايشي بدانند و از غير بدانند. امروز مردم ميدانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است.
لزومت خدمت نمودن مسئولان به مردم
شما بايد كوشش كنيد كه اين چيزي كه الآن در ذهن مردم هست، كه دولت را از خودشان ميدانند و انتخابات را از خودشان ميدانند، اين از دل آنها بيرون نرود. يعني، شما در طول خدمتي كه انجام ميدهيد خداي تبارك و تعالي را در نظر داشته باشيد. شما مسئول هستيد پيش خدا. فردا از شما سؤال ميشود. اينجا هم بر فرض اينكه بتوانيد يك چيزي را خداي نخواسته عمل كنيد و مخفي نگه داريد، پيش خدا مخفي نيست، پيش ملائكةالله مخفي نيست، يك روزي به آن ميرسد انسان. از اين جهت نسبت به مردم هر چي مردم ضعيفترند بيشتر، عكس سابق كه هر چي قويتر بودند، با خانها رفتارشان چطور بود، با مثلاً آنهايي كه دارا بودند چطور بود، با سرمايه دارها چه جور بود، با مردم ضعيف هيچي. شما عكس كنيد مسئله را، يعني آن طوري كه با مردم ضعيف و مستضعف و محروم رفتار ميكنيد، بهتر باشد از آني كه با ديگران رفتار ميكنيد، با همه خوب، اما اينها دلشكستهاند اينها محروم بودند در طول تاريخ، اينها زحمت ديدند، اينها در انقلاب خدمت كردند، اينها امروز جوانهايشان را ميدهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد كمي از آنها داخل اين امور هستند، خيلي نيستند. بنابراين ما بايد اين طبقه از مردم را براي خاطر خدا و براي حفظ حيثيت جمهوري اسلاميحفظ بكنيم. در همه قشرها در همه كارها با آنها خوشرفتاري كنيد. يك وقت خداي نخواسته يكي را كار دارد بيايد در آنجا، فراش راهش ندهد، يا مدتي معطل بشود يا توي اتاق نگذارند بيايد، اينها اين طور نباشد. اينها كارهايي بود كه بر خلاف رضاي خدا بود و سابق ميكردند، شما بايد عكسش باشد. اين يك مسئله است كه راجع به همه كارهايي كه شما ميكنيد متوجه باشيد كه خدا حاضر است در همه جا، و متوجه همه مسائل هست و ثبت ميشود كارهاي ما و پيش خدا ميرود، بعدها، يعني درقيامت پيش خودمان هم باز ميشود اعمالمان. ازاين جهتاين يك سفارش است كه عرض ميكنم.
توصيه به حُسن اجراي انتخابات
يك سفارش ديگر راجع به انتخابات است. شما هر چه هم خوب رفتار كنيد آنهايي كه بايداشكال كنند ميكنند. ما كاري به اشكال آنها نداريم. آنها از اول اشكال ميكردند حالا هم اشكال ميكنند. قبل از اين هم كه انتخاباتي در كار باشد، صحبت انتخابات همچو كه نزديك شد شروع كردند به اينكه اين انتخابات آزاد نيست، مردم هيچ وقت نميروند پاي صندوقها، چه خواهند كرد. اينها بعدها هم خواهند گفت. اينجا ما كار نداريم، ما خودمان بين خودمان و خداي تبارك و تعالي بايد فكر بكنيم كه شما مسئول اين مسئله هستيد، هم مسئول كار خودتان و هم مسئول مسئولين ديگري كه تحت نظر شما هستند هستيد، كه جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات بر ديگري مقدم نيست، همه افراد ملت يك جور هستند در انتخابات، يعني همان آدميكه يك كار كوچكي انجام ميدهد با آن كسي كه در رأس همه امور هست در باب انتخابات هيچ با هم فرقي ندارند، اين يك رأي دارد، آن هم يك رأي دارد. اين يك جور بايد با او عمل بشود، با آن هم يك جور عمل بشود. بنابراين، توجه به اينكه انتخابات جوري باشد كه مردمپسند باشد، نه جوري باشد كه فرض كن خانپسند باشد، ما او را ميخواهيم. مردمپسند باشد، يعني مردم احساس بكنند به اينكه مسئله انتخابات به آن طوري كه قانون انتخابات گفته است، به آن طوري كه اسلام ميخواهد دارد عمل ميشود. عمل مال شماست، قانون يك ثبتي است كه ميشود، يك وظيفهاي تعيين ميكند، لكن آني كه مهم است در مقام عمل است. مقام عمل جوري باشد كه تطبيق بكند با قانون، و مردم راضي باشند در عمل. و توجه به اين معنا هم از لازمات است كه توجه بكنيد كه اخلالگرها نيايند خرابكاري بكنند. بلااشكال در زمان انتخابات يك دسته اخلالگر هم پيدا ميشوند كه ميخواهند خدشهدار بكنند و ميخواهند هياهو بكنند، اين كارها را بكنند. اين را با شدت جلويش را بگيرند كه اخلال نكنند. بايد آرام هر كه ميآيد رأيش را آرام بدهد. كسي بيايد مثلاً نزديك صندوق باشد بخواهد كه اخلال بكند، يا كساني باشند كه در نزديك صندوق بخواهند به مردم بگويند به اين رأي بدهيد ديگر اين كارها نيست. تبليغات كه هركس كرده است در موارد خودش يك حدودي دارد، ميكند. آنجا ديگر جاي اين حرف نيست كه آنجا بايستند و بگويند فلاني خوب است، فلاني بد است. اين حرفها همهاش بايد جلوگيري بشود تا انشاءاللّه يك انتخابات خوبي داشتهباشيم. و من اميدوارم كه موفق بشويد در اين امر، و مردم هم حاضرند در انتخابات، حاضر ميشوند در انتخابات، براي اينكه مردم، كشور را حالا از خودشان ميدانند و ميدانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است. اين طور نيست كه حالا بگويند ما انتخاب كنيم براي كي. انتخاب ميكنند براي خودشان. پيشتر اين حرف بود كه خوب، به ما چه ربط دارد انتخابات، به ما كاري ندارند، آنها به مصالح ما كاري ندارند. اما امروز اين حرف نيست، مردم شركت ميكنند و من اميدوارم كه هرچه بيشتر شركت بكنند در انتخابات. اين وظيفهاي است الهي، وظيفهاي است ملي، وظيفهاي است انساني، وظيفهاي است كه ما بايد عمل به آن بكنيم، همه مان بايد در انتخابات شركت بكنيم. شما بايد در حسن جريان انتخابات جديت بكنيد، و مردم هم انشاءاللّه وارد بشوند و رأي بدهند. و شما منتظر اين نباشيد كه انتخاباتي كه ميكنيد بعدها به شما چيزي نگويند، ولو ميگويند اين معلوم است، يعني به شما نه، به همه ميگويند، "نه، انتخابات چيزي نبود و مردم هم نرفتند و مردم چه نكردند" و از اين مسائل گفته ميشود، لكن ما بايد راه خودمان را پيش بگيريم.
ميزان و معيار در موفقيتها
يك مسئله ديگر اين مسئله جنگ است كه من يك نكته را ميخواستم عرض كنم به آقايان و مردم هم بدانند اين نكته را. ميزان در اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتي است كه در خارج ميشود. هر جا هر چه بيشتر تبليغ بر ضد ميشود، معلوم ميشود كه اينجا زيادتر است. مثلاً در آنجايي كه در طول اين مدت آنجاهايي كه ما بيشتر ـ مثل خرمشهر ـ كه بيشتر از جاهاي ديگر ما پيروزي داشتيم، آنجا بيشتر تبليغات ميكردند. من امروز وقتي ملاحظه ميكنم ميبينم از هميشه الآن بيشتر تبليغات بر ضد ميشود ـ از هميشه ـ مثلاً در رأس اخبار، هيچ وقت بنابراين نبود. آن وقت دروغهايي كه در آنجاها گفته ميشود اينكه اين ايرانيها چطور شدند، اينها از بين رفتند، دور و برشان را گرفتند، محاصرهشان كردند، از بين بردند. يك دفعه ميگويد: عراق ميگويد ما سي هزار نفر كشتيم، يك دفعه ميگويد: هجده هزار نفر، امروز ميگفتند پنجاه هزار نفر، خوب، فردا هم لابد ميگويند دويست هزار نفر. آنها هر وقت شكست زيادتر باشد، و به عبارت ديگر حجم شكست آنها موافق با حجم تبليغاتشان است. هر چه تبليغاتشان زياد بشود، اين ميزاني است كه بايد ملت توجه كند، هر جا ديدند كه زيادتر هياهو ميكنند، زيادتر راجع به شكست ما ميگويند، بدانيد كه آنجا ما پيروزمند زيادتر بوديم. مثل حالا، حالايي كه موارد حساس ـ چيز را، آن ـ جبهه را گرفتند اينها، حالا آنهاآمدند ميگويند يك وقت ميگويند، كه اصلاً در عراق هيچ وقت جنگ نبوده، اين در راديو عراق بود، كه ما درايران جنگ كرديم و همه كشتهها در ايران افتاده، فردايش يادش ميرود اين را گفته است ـ يا اينكه نميفهمد ـ ميگويد كه از عراق ما بيرون كرديم اينها را. يك وقت هم ميگويد تمام لاشههايشان در عراق افتادهاند چطور، يا محاصره شان كرديم ـ نميدانم ـ ريختيمشان به دريا، به آب ريختيم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند. ممكن است كه بعض اذهان ساده يك وقت باور كنند اين مسائل را، باور نكنيد، مسئله اين طور نيست. پيروزي حالا بهتر از همه پيروزيهايي است كه ما تا حالا داشتيم. و آن طوري كه بعض آقايان آمده بودند ميگفتند، يك مسئلهاي است كه بايد جنگهاي دنيا از آن چيز ياد بگيرند. ـ مسائلي كه اينها در اين چيز كردند ـ آن طوري كه به من نقل كردند، مسائلي كه در اينجا اينها عمل كردند، مسائل بسيار بزرگي بوده است كه بايد دنيا، آنهايي كه جنگ ميخواهند بكنند، از اينها ياد بگيرند. در هر صورت بايد ما توجه بكنيم به اينكه نبادا يك وقتي مردم تحت تأثير يك همچو مسائلي بروند، خيال كنند كه پس لابد يك مطلبي هست كه اينها اين طور ميگويند. وقتي مطلبي باشد آنها صد مقابلش ميكنند. وقتي آن چيزي كه زياد بر آنها صدمه وارد كرده، آنها زيادتر ميكنند. الآن معلوم است صدمه اين جنگ بر دوش امريكا وارد شده است، ميبينيد كه چه ميكند در اينجا، ميآيد در خليج فارس چه ميكند،نميدانم در كجا چه ميكند، هياهو ميكند كه مانميگذاريم چه بشود، از اين حرفهايي كه ميزنند و هيچ وقت هم فايدهاي ندارد. در ساير جاها، فرانسه هم همين طور، انگلستان هم همين طور، همه اينها چون سنگيني جنگ بر آنها واقع شده است و اينجا ميبينند غيرمسائل ديگري است، اينجا يك مسئله بالاتر از مسائل ديگر است، از اين جهت آنها تبليغاتشان هي زياد ميشود و تشرهايشان هي زياد ميشود، به خيال اينكه ما از اين تشرها مثلاً ميترسيم. خوب، ما ديديم كه امريكا هيچ كاري از اونميآيد. ايران آمد معلوم شد چكاره است. در لبنان با اينكه يك عده زيادي نبودند، لبنانيها بسيارشان با خود آنها هستند، دولتشان هم كه با آنهاست، در لبنان آن طور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند. فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا ميكند و فرار ميكند. خوب ما اينها را ميشناسيم كه اينها هياهوشان زيادتر است، يعني اصل بناي استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد، با تشر كارش را پيش ببرد. مثلاً فرض كنيد يك مسئلهاي در مجلس سابق واقع ميشد، در زماني كه مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، يك قضيهاي واقع ميشد، آنها يك مسئلهاي را ميخواستند از ايران، يك وقت ميآمدند، اگر ايران يك سستي ميكرد، يك كشتي از انگلستان ميآمد در نزديكهاي درياهاي ما. همين اسباب اين ميشد كه اينها عقب نشيني ميكردند. از اين ور روسيه يك وقتي يك اولتيماتومي داده بود(1)و ارتشش هم شروع كرده بود به آمدن و در خودآنها هم اين را گفتند، يك چيزي را از مجلس ميخواستند هيچ كس جرأت نميكرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت، حالا كه ما بايد از بين برويم چرا با دست خودمان از بين برويم، بگذار آنها از بين ببرند. اين را ديگران هم قبول كردند و رأي بر خلاف دادند و هيچي هم نشد. اينها هميشه بنايشان اين است كه با هياهو و جنجال، يا خودشان يا به دست نوكرهايشان هياهو كنند، جنجال بكنند كه ما را عقب بنشانند و مسئله اين طور نيست. و من اميدوارم كه انشاءاللّه اين جنگ بزودي خاتمه پيدا كند و انشاءاللّه به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پيدا كند.
(صحيفه امام، ج 18، ص 383 - 378)
* پاورقي:
1 - اشاره است به اولتيماتوم حكومت تزاري روسيه به ايران در اوائل جنگ جهاني اول.
* جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات بر ديگري مقدم نيست، همه افراد در انتخابات يك جور هستند
* بايد توجه شود كه انتخابات جوري باشد كه "مردمپسند" باشد، نه جوري باشد كه "خانپسند" باشد
* مردم كشور را از خودشان ميدانند، و ميدانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است
* مردم بايد احساس بكنند كه مسئله انتخابات آن طوري كه قانون انتخابات گفته است، آن طوري كه اسلام ميخواهد دارد عمل ميشود