به وبلاگ انتخابات سال 92،انتخاباتي كه شعار حماسه سياسي را محقق مي كند خوش آمديد

ضرورت التزام به قانون وقانون گرايي در رقابت هاي انتخابات خرداد92

24 خرداد 1392 دو انتخابات مهم و سرنوشت‎ ساز برگزار مي‎شود. يازدهمين دوره انتخابات رياست‎جمهوري و چهارمين دوره انتخابات شوراي اسلامي شهر و روستا نه‎تنها در تحولات كشور بلكه در تحولات منطقه و جهان از حيث ميزان مشاركت مردم و گرايش سياسي پيروز در انتخابات تأثيرگذار خواهد بود.

 قانون اساسي جمهوري اسلامي كه ميثاق ملي همگاني است، براساس اصل ششم، اداره كشور در جمهوري اسلامي را متكي بر آراء و از راه انتخابات و همهپرسي ميداند. همچنين از 177 اصل و 14 فصل قانون اساسي، فصول و اصول مهمي به حقوق مردم (فصل سوم، اصل 19 تا 42؛ فصل پنجم، حق حاكميت ملت و قواي ناشي از آن، اصل 56 تا 61؛ فصل نهم قوه مجريه، اصل 113 تا 151 و فصل هفتم، شوراها، اصل 100 تا 107) و انتخابات شوراها و رياستجمهوري  اختصاص دارد.  

واقعيت آن است كه آزادي، حق رأي و انتخابات واقعي از دستاوردهاي گرانسنگ انقلاب اسلامي است . رأيدادن در جمهوري اسلامي علاوهبر استيفاي حقوق شهروندي و صيانت از قانون اساسي، يك تكليف و فريضه الهي تلقي ميشود و حضرت امام خميني (رحمتاللهعليه) معمار كبير انقلاب اسلامي همواره بر «ميزانبودن آراء مردم» بهعنوان معيار در نظام مردمسالاري ديني تأكيد كردهاند و رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز بر همين سيره و روش تأكيد و ابرام داشتهاند. انتخابات در ايران همواره از اهميت خاصي برخوردار بوده است.  

هرچه به 24خردادماه 92نزديك مي‌شويم ؛ فضاي رقابت سياسي وانتخاباتي بين گروه‌ها و محافل سياسي گرم‌ترمي‌شود ، و بازيگران عرصه سياسي براي اينكه رقابت سياسي سالمي درنظام ديني به نمايش بگذارند ، بايد به مجموعه‌اي از اصول توجه كنند وآن را مراعات كنند . سوال اين است كه فعالان عرصه سياسي براي اينكه رقابت سياسي سالمي داشته باشند . بايد به چه شاخصه هاو اصولي در فعاليت ها ورقابت هاي سياسي خود توجه كنند ؟

رهبر انقلاب اسلامي؛ طي بيش از دو دهه و قبل از شروع انتخابات مختلف در رهنمودهاي خود توجه به قانون وقانون گرايي را همواره به عنوان مهمترين شاخصه و اصول در فعاليت ها مورد تاكيد قرار داده اند و در اين باره در روزهاي اول سال 1392 فرمودند:

"در مسئله‌ي انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأي قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثي كه در سال 88 پيش آمد ــ كه براي كشور ضرر داشت و ضايعه‌آفرين بود ــ همه از همين ناشي شد كه كساني نخواستند به قانون تمكين كنند؛ نخواستند به رأي مردم تمكين كنند. ممكن است رأي مردم برخلاف آن چيزي باشد كه منِ شخصي مايل به آن هستم؛ اما بايد تمكين كنم. آنچه كه اكثريت مردم، اغلبيت مردم آن را انتخاب كردند، بايد همه تمكين كنند؛ همه بايد زير بار بروند. خوشبختانه سازوكارهاي قانوني براي رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از اين راهكارهاي قانوني استفاده كنند. اين كه وقتي آنچه كه اتفاق افتاده است، برخلاف ميل ما شد، مردم را به شورش خياباني دعوت كنيم ــ كه اين در سال 88 اتفاق افتاد ــ يكي از خطاهاي جبران‌ناپذير است. اين تجربه‌اي شد براي ملت ما، و ملت ما هميشه در مقابل يك چنين حوادثي خواهد ايستاد." ۱/۱/۱۳۹۲

هنمچنمين رهبر معظم انقلاب اسلامي در آخرين رهنمودهاي خويش در روز دوشنبه 16 ارديبهشت 92 در ديدار دست اندركاران انتخابات رياست جمهوري و شوراهاي شهر و روستا، حضور پرشور و عمومي مردم در انتخابات 24 خرداد را مصونيت بخش و تضمين كننده استمرار و پيشرفت كشور خواندند و بر پايبندي نهادهاي نظارتي، مجريان و داوطلبان بر رعايت دقيق قانون در همه مراحل تأكيد كردند.

مهمترين محورها قانون وقانون گرايي در انتخابات شامل :

- التزام كامل به قانون ، راه اساسي جلوگيري از بروز مشكلات انتخاباتي است.

- آحاد مردم در همه روستاها و شهرها، به دنبال اين باشند كه هركس هر حرفي مي زند و هر توقعي دارد فقط بر اساس قانون باشد.

- تأكيد به مسئولان انتخاباتي براي عمل به مُرّ قانون در همه مراحل از جمله:

- بررسي صلاحيتها.

- برگزاري انتخابات .

- شمارش آرا .

- حفظ آرا و صندوقها و ديگر مراحل .

- همه دست اندركاران بايد با امانت داري كامل، فقط براساس قانون عمل كنند كه بحمدالله تاكنون همين جوربوده است.

- يادگيري صبر و تحمل انقلابي، ضرورتي عمومي است

- نبايد تعابير غربي و مادي مثل برنده و بازنده را وارد مباحث انتخاباتي كرد .

- در انتخابات بطور طبيعي انتظار عده اي درباره نامزد مورد نظرشان برآورده نمي شود كه بايد با رفتار درست، فقط بر مبناي قانون عمل كرد.

- ضرورت دقت در انتخابات 24 خرداد به تأثيرگذاري مثبت يا منفي هر حرف يا اقدام منتخب ملت در اوضاع آتي كشور،

- بايد تعهد، تدين، آمادگي، و توانايي ها را دقيق بسنجيم و طبق تشخيص عمل كنيم

- بي ترديد هركس با نيت صادق و براي اداي وظيفه و براي آينده كشور وارد ميدان شود، خدا نيز قلب او را هدايت خواهد كرد.

- انتخابات حق و وظيفه مردم است.

- بايد صلاحيتها را در كنار هم و بصورت مجموعه اي مورد ملاحظه قرار داد .

راهبرد ما: اميد است با اجراي دقيق وكامل قانون توسط سه مجموعه موثر در انتخابات ( مردم ، مجريان ؛ ناظرين و نامزدها ) شاهد برگزاري انتخابات باشكوه ، پر شور وقانونمند در روز 24 خردا د باشيم .

1

بصيرت در نگاه رهبري

بصيرت سياسي از ديدگاه مقام معظم رهبري

 

 

مقدمه:

«اگر اعلم علما هم باشيد و زمانتان را نشناسيد و ندانيد ترفندهاي استكبار و نيز مشكلات جامعه چيست، نمي‌توانيد براي جامعه اسلامي‌تان مفيد واقع شويد.»اين گوشه‌اي از بيانات رهبر معظم انقلاب در باب اهميت بصيرت بود كه ايشان بارها و بارها بر آن تكيه و تاكيد داشتند؛ چرا كه بصيرت و علم به زمان براي هر كس بويژه يك عالم لازم است و بي‌آگاهي علما به حقايق جريانات جهان در طول تاريخ تشيع بخصوص در 200 سال اخير مشكلات بزرگي را به وجود آورده و ضربه سنگيني را از اين ناحيه وارد كرده است.

 يكي از موضوعاتي كه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي ، حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) همواره به ويژه طي چند ماه اخير در بيشتر فرمايشاتشان به طور جدي بر آن تاكيد داشته اند ،مفهوم «بصيرت »و ضرورت برخورداري و بهره مندي از آن به عنوان «تنها راه براي گمراه نشدن در گردو غبار ايجاد شده بر اثر فتنه » است.

از همين روست كه رهبري انقلاب داشتن بصيرت كامل نسبت به دشمن را تنها راه نجات كشورهاي اسلامي از زورگويي، اشغال و سلطه‌گري استكبار جهاني و بازگشت به اسلام ناب محمدي مي‌دانند و تاكيددارند ملت‌هاي مسلمان بايد ترفندهاي استكبار را درك كنند.

با بررسي اجمالي حوادث و مشاهده فراز و فرود هاي تاريخ اسلام از دوران پيامبر اعظم (ص) و ائمه معصومين (ع) تا انقلاب اسلامي و دوران حاضر ،آنچه بيش از هر عاملي در رسيدن يا نرسيدن به پيروزي و موفقيت تاثير داشته، ميزان بهره مندي و برخورداري مردم و نخبگان از «بصيرت» بوده است . به اين معني كه در هر برهه اي كه مردم و نخبگان جامعه از بصيرت بهره برده اند ، راه درست انتخاب شده و امور به نحو احسن پيش رفته است و برعكس در مواقعي كه مردم بدون بصيرت عمل كرده اند، هم خودشان و هم جامعه را با مشكلاتي روبرو كرده اند.به جرات مي توان گفت دليل همه انحرافات سياسي و اعتقادي كه تاكنون امت ها با آن روبرو بوده اند و بعضاً به نابودي و انحطاط آنان نيز منجر شده، رفتارها ، تصميم گيريها و موضع گيريهاي بدون بصيرت بوده است .

در اين نوشتار تلاش مي شود درباره مفهوم بصيرت ، موانع و راه هاي كسب آن ،بصيرت به عنوان قدرت پرواز انسانها و جوامع بشري از مشكلات و انحطاطات و همچنين بصيرت از نگاه رهبر معظم انقلاب مواردي را يادآوري كنيم .

مفهوم بصيرت

بصيرت دانايي صرف نيست بلكه دانايي همراه با باور وايمان است از اين رو موجب هدايت و حركت است در حاليكه علم همواره مقرون باور قلبي نبوده و در نتيجه لزوما مايه عمل به مقتضاتش نيست.

به عنوان نمونه خيلي از مردم مي دانند سيگار براي انسان زيان بار است ولي به دليل اينكه به مضرات آن باور ندارند واز آن استفاده مي كنند حتي برخي پزشكان به انواع مواد مخدر معتاد مي باشندتقريبا هر انسان الهي مي داند روزي اين جهان را ترك وبه عالم برزخ و حساب سفر خواهد كردو آنجا يك يك اعمالش مورد ارزيابي قرار گرفته و جزا و پاداش به آن تعلق مي گيرد اما از آنجايي كه اين بينش د ر بسياري از مردم از ساحت ذهن به ساحت قلب رسوخ نكرده و به ايمان باطني تبديل نگرديده موجب تقوي و پرهيزگاري نمي شود ولي علم مقرون با اعتقاد قلبي مايه حركت و عمل مي گردد واز اين روست كه بصيرت موجب هدايت بوده انسان را از غفلت بيدار مي كند انسان بصير به كمك اين قوه از خطر گمراهي و فريب خوردن در امور و موضعگيري غافلانه و حساب نشده در امان است بصيرت مانند سپري است كه در هنگام فتنه هاومواقف خطرناك انسان را مصون و محفوظ نگه مي دارد.شايد از اين روست كه زره و لباس محافظ جنگي را بصيرت ناميده اند چون انسان را از شمشيرها و ضربه هاي نابهنگام و غافلانه حفظ مي كند.

ناگفته نماند از لوازم بصيرت زيركي و فطانت است زيرا وقتي آدمي به روشني از جوانب مسائل پيش رويش اطلاع داشته باشد نقطه ابهامي برايش باقي نمي ماند تامانع برخورد صحيح با آن شود.بنابراين با درايت و زيركي بيشتر وارد عمل خواهد شد.

آري جامعه بدون بصيرت كور است و همچون كوران اعمال متناقض از خود نشان مي دهد گاه كاهي را به كوهي بخشيده و گاهي كوهي را به كاهي نمي بخشد هرگز قابل اعتماد نيست در حساسترين لحظات بخاطر عدم درك موقعيت خود پيشواي بصيرش را تنها مي گذارد وجودشان كالعدم و حياتشان مساوي مماتشان و حضورشان در كنار پيشواي بيدار عدم حضور است از اين رو امير مؤمنان در وصف شان فرمود::الشاهده ابدانهم الغائبه عنهم عقولهم بدنهايشان حاضر ولي عقلهايشان غائب است.

آنان بدليل كوردلي و ناتواني در تحليل مسائل و شناخت حق وباطل از روي هواهاي خود حكم مي كنند و از آنجا كه هواهاي نفساني به تعداد افراد جامعه متفاوت بوده و در زمانهاي مختلف تغيير مي كنند چنين جامعه اي ثبات خودرا از دست مي دهد هر دسته اي خواسته اي متفاوت با ديگران دارد و هر روز چيزي غير از مطلوب ديروز مي طلبد يك روز عده اي خواهان جنگ با دشمن و روز ديگر عده اي ديگر خواهان صلح و روز سوم هر دو از خواسته خود دست بر مي دارند.بنابراين مشكل عدم بصيرت از مشكلات خطر آفرين است كه روند اصلاح جامعه را متوقف مي كند به طوري كه اگر برترين رهبران عالم هم در راس چنين جامعه اي قرار گيرند از رفتار متناقض و كردار حيرت انگيز مردم زمين گير مي شوند كما اينكه حضرت در مورد مردم زمان حكومتش فرمودند::المختلفه اهواوهم المبتلي بهم امراوهم اميالشان متفاوت و زمامدارانشان به بلاي آنها گرفتارند.

موانع كسب بصيرت

برخي از امور و گرايش ها در وجود انسان مانع از بصيرت يافتن وي مي گردد بگونه ايكه با وجود يقين به حقانيت موضوعي ، آن را ناديده گرفته و چشم بصيرت خود را نسبت به آن فرو مي بندد كه در اينجا به دو مورد اشاره مي كنيم :

1.دلبستگي به دنيا :

حضرت علي عليه السلام در اين خصوص مي فرمايد : انّ الدّنيا دار محن، و محلّ فتن، من ساعاها فاتته، و من قعد عنها و اتته، و من ابصر اليها اعمته...

بدرستي كه دنيا خانه محنتهاست، و جايگاه فتنه هاست، كسي كه طلب كند آن را هلاكش كند؛ و كسي كه به دنبالش نباشد را ، با او بنيكوئي همراهي كند ؛ و هر كه نظر كند بسوي آن ، كور گرداند او را ( چشم بصيرت را از او مي گيرد)....(شرح آقا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم ج 2 ص 637(

2.گرفتار شدن به شهوات و لذت ها

اميرالمومنين علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد : ذا أبصرت العين الشّهوه عم ي القلب عن العاق به (137/ 3).هرگاه چشم ظاهري ، شهوت را ببيند چشم دل انسان نسبت به عاقبت كار كور گردد . (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص305)

لذا مي بينيم مقام معظم رهبري در سخنراني هاي مكرر خود نسبت به تهاجم فرهنگي هشدار داده و در يكي از اين سخنراني ها فرموده اند : سياست امروز سياست اندلسي كردن ايران است (مقام معظم رهبري، 6 فروردين 1381)چراكه وقتي جامعه اي مشغول و گرفتار شهوات شد ديگر بصيرت خور را نسبت به مسائل پيراموني از دست مي دهد و همچون اندلس ممكن است كشور را تقديم كفار نمايد .

راه هاي عملي كسب بصيرت

در اين خصوص نيز در روايات ما راهكارهاي متعددي مطرح گرديده كه به برخي از آنها اشاره مي نمائيم :

1.شناخت حقيقت ولايت و ولي امر زمانه خود:

شناخت ولي امر زمان در اسلام از چنان جايگاهي برخوردار است كه بنا به فرموده رسول گرامي خدا صل الله عليه و آله اگر كسي بميرد و امام زمان خود را نشناسد همانند كسي است كه به مرگ جاهليت قبل از اسلام مرده است (البحار 23/ 94 الغدير 10/ 360 اثبات الهداه 1/ 126 تفسير ابي الفتوح 1/ 508 - الحكم الزاهره با ترجمه انصاري ص 108)

لذا شناخت خود ولي امر مسلمين در اين زمان راهكار اصلي و مهمي است كه مي تواند انسان را به بصيرت برساند.

در اينجا لازم به ذكر است كه بر اساس مباني اعتقادي شيعه هر كسي لياقت قرار گرفتن در رأس حكومت را ندارد ، بلكه آن كسي شايستگي قرار گرفتن در راس حكومت را دارد كه بدون انگيزه هاي فردي و دنيايي و با پشتوانه الهي در مسير پياده نمودن احكام خدا قدم بردارد لذا اين مسئوليت در مرتبه اول بر عهده پيامبران ، سپس ائمه اطهار(عليهم السلام ) و در دوران غيبت بر عهده ولي فقيه گذاشته شده است .

2.داشتن فكر و انديشه و تجزيه تحليل مسائل

از ديگر اموريكه انسان را به بصيرت سوق مي دهد انديشه و تجزيه و تحليل جريانات سياسي و اجتماعي مي باشد .

علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد : أفك ر تستبص ر. فكر كن تا بصيرت يابي. لا بص يره ل من لا ف كر له. نيست بصيرتي از براي كسي كه نباشد فكري از براي او. (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص : 57)

البته براي رسيدن به تحليل صحيح نسبت به جريانات بخصوص جريانات سياسي بايد مواد اصلي آن كه اخبار صحيح مي باشد را از مجاري صحيح كسب نموده سپس نسبت به آنها فكر و تجزيه و تحليل نمود .

3. دورانديشي در امور

از ديگر اموريكه موجب بصيرت يافتن انسان مي شود آينده نگري و تدبير در مسائل و جريانات مي باشد حضرت علي عليه السلام فرموده اند : من استقبل الأمور أبصر (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص : 57) هر كه از قبل پيش بيني كند و به پيشواز كارها برود (نسبت به امور دور انديشي كند) بينا گردد .

4. پيروي از عالمان وارسته

امام محمد باقر عليه السلام در وصف علماء رباني مي فرمايد: قال محمّد بن عليّ الباقر (ع )... العال م معه شمعهأ تز يل ظلمه الجهل و الحيره فكلّ من أضاءت له فخرج ب ها م ن حيره أو نجا ب ها م ن جهل .... )الحتجاج علي أهل اللجاج ج 1 ص17)

عالم مانند كسي است كه به همراه خود شمعي دارد كه بوسيله آن ظلمت جهل و حيرت از بين مي رود و هر كس كه به نور آن روشني يافت پس از حيرت خارج شده و از جهل نجات مي يابد .

5. رعايت ايمان و تقواي الهي

يكي ديگر از راهكارهاي عملي جهت دست يابي به بصيرت رعايت تقواي الهي مي باشد چرا كه خداوند متعال مي فرمايد :«ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا؛ اگر تقوا بورزيد خداوند قوه تشخيص و جداسازي حق از باطل به شما عنايت مي كند» (انفال، آيه 29). پرهيزگاري و انجام واجبات و پرهيز و دوري از محرمات، به انسان نورانيت و روشن بيني دروني مي بخشد به گونه اي كه انسان در پرتو آن مي تواند حق و باطل را از هم تشخيص دهد و به راحتي وسوسه هاي شيطاني را بشناسد و خود را از دام آن رهايي بخشد و قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذاهم مبصرون؛ پرهيزگاران هنگامي كه شيطاني پيرامون حريم آنها گردش كند متوجه مي گردند و بيدار و بصير مي باشند.»

6.عبرت گرفتن از مسائل گوناگون

اگر كسي بطور دائم از آنچه كه پيرامونش مي گذرد و يا در گذشته به وقوع پيوسته به ديده عبرت نگاه كند به راحتي مي تواند به نتيجه جريانات واقف شده و با بصيرتي كه پيدا مي كند از گرفتار شدن از هلاكت نجات پيدا كند.حضرت علي عليه السلام در اين خصوص فرموده اند : ف ي كلّ اعت بار است بصاأ (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 472 ) در هر عبرت گرفتني بصيرتي است.و در بيان ديگري اين امر را منوت به دوام عبرت گرفتن دانسته اند و بيان دشته اند : دوام ال اعت بار يؤدّ ي لي ال است بصار (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 472(

7.ذكر و ياد الهي

از ديگر راههاي رسيدن به بصيرت ذكر و ياد الهي مي باشد حضرت علي عليه السلام فرموده اند: من ذكر اللّه استبصر (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص : 189) يعني هر كه ياد كند خدا را بصيرت يابد.

8. پيمودن مسير اهل بصيرت

به عنوان نمونه يكي از ويژگي هاي برجسته ياران امام حسين عليه السلام در جريان عاشورا بصيرت مي باشد .

بنا براين ما نيز مي توانيم با مطالعه زندگي اينگونه افراد ، ويژگي هايي كه موجب شد تا به اين صفت متصف شوند را پيدا كرده و با الگو قرار دادن رفتار آنها ما نيز در زمره اهل بصيرت قرار بگيريم .

راه دست يابي به بصيرت

چنان كه گفته شد براي دست يابي به بصيرتي چنين تاثيرگذار درشخص و جامعه ورفتارهاي فردي و اجتماعي، مي بايست ابزارهاي درست و مناسبي چون چشم و گوش و مانند آن را داشت، چنان كه لازم است از قلبي سالم و سليم بهره مند بود؛ زيرا اگر قلب آدمي، بيمار و داراي پرده هائي از شقاوت و قساوت و جهل و بي تقوايي باشد، هرگز نمي توان از اين قلب، اميد بصيرت و روشنگري داشت.

انسان براي اين كه به بصيرت و روشنگري واقعي برسد مي بايست با مهار نفس خود هرگونه پلشتي ها را از خود بزايد و تقواي فطري را پاس دارد. هنگامي كه تقواي فطري كه مقتضي پرهيز از هر پلشتي و پليدي چون دروغگويي و پيمان شكني و مانند آن است، در انساني وجود داشته باشد، آن گاه است كه هدايت الهي از طريق وحي و الهام در وي تأثيرگذار خواهد بود و اهل ايمان به خدا و پيامبر(ص) و قرآن مي شود و درهاي بصيرت بر روي وي گشوده مي شود و چشم و دلش به گونه اي ديگر به مسايل مي نگرد و تحليل و تبيين كرده و توصيه هايي را صادر مي كند.

از نظر قرآن بصيرت و روشنگري، بينش و نگرش درست و صحيحي است كه آدمي با اين امور مي تواند آن را به دست آورد؛ بنابراين كساني كه به وسيله اعضا و جوارح خويش تنها در انديشه پاسخ گويي به خواسته هاي نفساني هستند و يا پلشتي ها و پليدي ها براي آنان معنا و مفهومي ندارد، نمي توانند به بصيرتي دست يابند كه حقايق را بر آنان منكشف سازد و آنان را نسبت به كار درست از نادرست آگاه و هوشيار كند و قدرت تشخيص شان را افزايش دهد و در نهايت از كار نادرست باز دارد.

خداوند در آيه 203 سوره اعراف به ايمان به عنوان مهم ترين عامل دست يابي انسان به قدرت تشخيص حق از باطل و درست از نادرست يعني بصيرت اشاره مي كند و در ادامه در آيه 201 همين سوره تقوا را از مهم ترين عوامل تحقق بخش بصيرت و روشن دلي در آدمي برمي شمارد.

البته هرگز نمي توان نقش بينش را در نگرش ها و افكار و انديشه هاي آدمي ناديده گرفت. از اين رو خداوند پس از ايمان كه امري بينشي و نگرشي است به مسئله شناخت نسبت به آخرت و ايمان به آن در تحقق بصيرت آدمي اشاره مي كند و دنياگريزي و آخرت گرايي در افراد را عاملي مهم در تحقق بصيرت برمي شمارد. (ص آيات 54 و 64(

از ديگر علل و عواملي كه در اين مسئله مهم و اساسي است مي توان به عبرت گيري از مسايل جهان و هستي اشاره كرد. تأكيد خداوند برتوجه به آيات و نشانه هاي الهي از آن روست كه انسان با تحليل آن ها مي تواند نسبت ها را به درستي به دست آورد و در يك آزمون خطا و تصحيح، تجربيات بسيار مفيدي را در زمينه هاي مختلف كسب كند.

بسياري از مردم در يك فرآيند، به بصيرت دست مي يابند، زيرا بصيرت از اموري نيست كه ناگهان تحقق يابد، بلكه در يك فرآيند با علل و عوامل مختلف در انسان پديدار مي شود كه در اين ميان نمي توان نقش مهم نشانه ها و نشانه شناسي را ناديده گرفت. از اين رو توجه به آيات و نشانه هاي الهي در هستي از هر نوع و جنسي در آيات 2 و 12 سوره ذاريات و نيز آيات 6 تا 8 سوره ق مورد تأكيد قرار گرفته است.

انسان با تحليل دقيق داشته هاي خودشان كه از آن به آيات انفسي ياد مي شود و داده هاي بيروني كه از آن به آيات آفاقي ياد شده است، مي تواند اميدوار باشد كه به يك شناخت يقيني برسد.

هرچه تفكر و دقت در آيات انفسي و آفاقي و نشانه شناسي در انسان، قوي تر شود، دقت و تأمل و تحليل وي نيز افزايش مي يابد و يقين او از علم اليقين حصولي به عين اليقين شهودي و حق اليقين حضوري مي رسد. به اين معنا كه نهايت تفكر و انديشه در آيات انفسي و آفاقي، درك حضوري و دانش وجودي است كه ديگر اين دانش جزو ذات وي مي باشد.

بر اين اساس هر كسي بايد در مسايل زندگي از امور اجتماعي و سياسي خويش چنان دقت و توجه داشته باشد كه بتواند از راه نشانه ها، حقيقت را كشف و شهود كند و در ادامه با تقواي سياسي در مسير آن گام بردارد. كساني كه از هيچ نشانه كوچك و جزيي نمي گذرندو آن را در يك پازل دسته بندي مي كنند و در جاي مناسب قرار مي دهند، مي توانند در نهايت، تبيين درستي از مسئله بيابند و واقعيت امور پوشيده را بر خود آشكار سازند. گاه يك فتنه مي تواند اين پازل هايي كه در سايه روشن هاي ترديد قرارگرفته است آشكار سازد و تصويري روشن از حركات و اقدامات و رفتارهاي شخص و يا گروه ارائه دهد.

بارها ديده شده است كه اهل نفاق و كفر و شرك در اين فتنه ها خود را لو داده اند؛ زيرا گمان برده اند كه موفقيت را در دست دارند و چهره واقعي خويش را آشكار مي كنند و يا اين كه حركت و رفتاري را از خود بروز مي دهند كه مي تواند به عنوان متغير ربطي ميان تمامي پازل ها و قطعات پيشين، معنايي را القا و روشن سازد.به سخن ديگر، فتنه ها فرصت هاي شناختي براي بسياري از مردم نسبت به رهبران و نظريه پردازان و تصميم گيران اصلي است كه همواره با درايت و كياست معاويه اي و عمر و عاصي خواسته اند تا خود را مخفي و نهان كنند و انديشه ها و افكار پليد خود را از انظار دور دارند. در اين هنگام فتنه ها، همانند نوري در تاريكي، چهره واقعي خواص را نشان مي دهد و بطلان همه يا برخي كارها و رفتارهايشان را براي توده هاي مردم آشكار مي سازد.

بنابراين مهم ترين رفتاري كه از توده هاي مردم انتظار مي رود آن است كه در فتنه ها به نشانه ها توجه كنند، و با بهره گيري از اصول اساسي اسلام و قرآن، حق را از باطل باز شناسند و خواص و رجال سياسي كشور را براساس آن معيار به ارزيابي نشينند و در نهايت، راه خويش را از گمراهان و منافقان جدا سازند.

در داستان حضرت اميرمؤمنان(ع) در جنگ صفين و فتنه بزرگ آن برخي از اهل ترديد نمي دانستند كه حق با علي يا معاويه است؛ زيرا يك نشانه چون شهادت عمار به دست گروه باغي و طغيانگر، براي توده هاي مردم آشكار كرد كه معاويه بر باطل است. هر چند كه در آن زمان بسياري از لشكريان معاويه با توجيه عمر و عاص فريب خوردند، ولي زنگارهاي بسيار و پرده هاي استواري از دغل و تزوير و دروغ با شهادت عمار به عنوان يك نشانه فرو ريخت و از ميان برداشته شد و اهل حق توانستند راه خويش را دريابند.

در حقيقت هر نشانه اي در هر فتنه اي براي توده هاي مردم مي تواند به عنوان نشانه اي از درستي و نادرستي كس يا گروه و يا حكومتي باشد.

به هر حال داشتن بصيرت نيازمند اسباب و ابزارهاي مناسبي است كه قدرت تشخيص آدمي را نسبت به حق و باطل برانگيزد و به وي توانايي دهد تا پس از شناخت، نسبت به آن واكنش درست و مناسبي انجام دهد و همانند بلعم باعوراها و يا سامري ها عمل نكند و همراه فرعون و طاغوت در صف استكبار و كفر و باطل نايستد.

نتيجه گيري

اگرچه برخورداري از بصيرت در تمام عرصه هاي زندگي الزامي است، اما در برخي عرصه ها ضروري تر به نظر مي رسد. به همين دليل است كه رهبر معظم انقلاب از لزوم بصيرت در شناخت دشمن و ترفندهايش سخن گفته و يادآور شده اند كه در دوران ممزوج شدن حق و باطل بايد مراقب بود كه حق و باطل مشتبه نشوند و انجام هر حركت عمومي در وضعيت كنوني جهان براساس بصيرت باشد.

از نگاه ايشان حركت در جهان پيچيده امروز تنها با بصيرت امكان پذير است، چراكه ملت ها تنها با بصيرت مي توانند به حقوق خود دست يابند. شناخت موانع راه، شناخت راه هاي جلوگيري از موانع و شناخت راه براي برداشتن موانع نيز تنها با بصيرت ميسر خواهد بود. به همين دليل است كه رهبري انقلاب به بصيرت يافتن در هدف و وسيله به منظور تغيير رفتارها تأكيد دارند.

انتخابات، روشن كردن مرزهاي خودي از دشمن و دفاع از دين، بزنگاه هايي هستند كه از منظر رهبري بيش از هر زمان ديگري نياز به بصيرت دارند؛ البته ايشان انتخاب رهبر از سوي مجلس خبرگان رهبري، احقاق حقوق مردم در دستگاه قضايي و مناسك حج را نيز از اين دست بزنگاه ها مي دانند.

آنچنان كه پيروزي انقلاب اسلامي ايران از جمله ثمرات حاصل از بصيرت بوده، انتخاب نامزدهاي اصلح از سوي مردم در هر انتخاباتي اعم از رياست جمهوري، مجلس شوراي اسلامي، مجلس خبرگان و... نيز تداوم بخش اين راه بوده است. به همين دليل است كه همواره رهبري انقلاب، مردم را به برخورداري از بصيرت در اين انتخاب ها توصيه مي كنند. ايشان فرمودند: «ملت ايران وقت انتخابات كه مي رسد، احتياج به بصيرت دارد. نگاه كند ببيند دشمن چه موضعي در قبال اين حركت عظيم مردمي گرفته است. مردم بايد حواس خود را جمع كنند تا درست تصميم بگيرند.»

واكنش مناسب مردم به تبليغات هسته اي و شكست دادن دشمن در تضعيف قوا و رابطه ملت با مسئولان نيز از ديگر ثمرات حاصل از بصيرت است كه رهبر معظم انقلاب در طول سخنراني هايشان بارها بر آن تأكيد كرده اند.

بنابراين اگر امروز سخنان رهبري را فهميديم و عمل كرديم و قدر ولايت را دانستيم، آنوقت مي توان گفت كه بصيرت پيدا كرده ايم.

1

بصيرت مركب رهوار عبور از فتنه

صرف قرار داشتن در جمع خواص و برخورداري از بصيرت نمي تواند ملاك و نشانه درستي راه و مواضع باشد، خواص اهل بصيرتي مي توانند در فتنه ها منجي و هدايتگر باشند كه دچار خودفريبي و انجام عمل خلاف بصيرت خود نشوند.

 

اشاره:

انسان ها در دوران حيات فردي و اجتماعي : سياسي به كرات تصميم گيري مي كنند و براساس هر تصميمي اقدام مي كنند و گاهي هم ناچارند براساس يك تصميم دست به انتخاب بزنند. شايد در بيشتر اوقات محور تصميم، اقدام و انتخاب منافع دنيوي افراد باشد، اما اين اصل هميشگي نيست و چه بسا انسان ناگزير به اتخاذ تصميم، اقدام و انتخابي باشد كه محور آن فراتر و ارزشمندتر از منافع دنيوي است. اگر انسان در بازه اي از زندگي خود در معرض چنين صحنه اي قرار گيرد قاعدتاً نتيجه عملي كه به آن روي مي آورد بدون لحاظ كردن مثبت و منفي و يا خوب و بد و يا صحيح و غلط بودن آن ماندگار خواهد بود و آثاري را به دنبال خواهد داشت. طبيعتاً عمل انجام شده به هر ميزان مهم و تعيين كننده باشد از آثار و تبعات گسترده تري برخوردار خواهد بود. آنچه كه عمل در حوزه فردي را با عمل در حوزه عمومي و عمل در حوزه عمومي را با عمل تاريخي در حوزه عمومي متفاوت مي كند، ارزش، جايگاه و نحوه عمل است كه حتماً آثار آن در نتيجه عمل منعكس خواهد شد. با توجه به آنچه ذكر شد عمل تاريخي در حوزه عمومي يك حركت ويژه است كه نبايد براي انجام آن رفتاري ساده لوحانه داشت. به روايت تاريخ يكي از مواقعي كه انسان تاريخي وارد دوره عمل تاريخي در حوزه عمومي مي شود آنجاست كه حوادث پرمخاطره رخ مي دهد. باز بنا به شهادت تاريخ هميشه در پشت صحنه حوادث پرمخاطره كساني قرار دارند كه شرايط موجود را در خلاف اميال و آرزوهاي خود مي بينند. به زعم آنها شرايط موجود به آنها اجازه جولان و نزديك شدن به خواسته هاي شان كه يا مغاير با نظر جمعيت معاصرشان است و يا اينكه صلاحيت و شايستگي رسيدن به آن خواسته را ندارند و يا اينكه از راه خلاف در پي كامياب شدن هستند را نمي دهد، از اين رو زيركانه با آن به ستيز برمي خيزند. چنانچه اين دسته از افراد براي رسيدن به هدف به آشوب روي آورند و در اين آشوب طلبي با تظاهر به پايبندي به ارزش هاي مشترك از آنها استفاده ابزاري كنند فتنه متولد مي شود.
ادامه مطلب

1

تحليلي درباره موانع بصيرت

تحليلي درباره موانع بصيرت

بصيرت به انسان قدرت تشخيص مسائل پيچيده سياسي و اجتماعي را مي‌دهد و او با درك و فهم درست واقعيت‌هاي جامعه، در هنگامه بحران و فتنه، حق را از باطل جدا مي‌كند و با نور معرفت الهي، در مسير مستقيم حركت مي‌نمايد. اگر انسان بصير نباشد، گرفتار فتنه‌ها مي‌شود و با كوري به بيراهه مي‌رود و در پرتگاه سقوط مي‌كند.

مقام معظم رهبري به‌ويژه پس از انتخابات باشكوه 22 خرداد و فتنه‌انگيزي بدخواهان، بارها بر نقش بصيرت و اهميت بالا‌ي آن تأكيد كرده‌اند.
ايشان از جمله در ديدار مردم مؤمن و انقلا‌بي چالوس، با بيان برخي نكات درباره مسائل كلي كشور و انقلا‌ب، بصيرت را نياز اصلي جامعه خواندند و خاطر نشان كردند: بصيرت اجازه نمي‌دهد «غبارآلودگي فتنه»، كسي را گمراه كند. معظم له بصيرت ملت را كند كننده تيغ‌هاي دشمن دانستند و افزودند: «اگر بصيرت نباشد، انسان حتي با نعمت خوب، ممكن است گمراه شود و در راه بد، قدم بگذارد.» اما به راستي بصيرت چيست و موانع آن كدام‌ است؟
بصيرت به معناي بينايي دل است. بينايي دل، برگرفته از قدرت تحليل صحيح است؛ قدرتي كه بتوان از واقعيت‌هاي جامعه جمع‌بندي ذهني براي خود پديد آورد و چيزي را شناخت. اين قدرت تحليل و بصيرت، بسيار مهم است. هر ضربه‌اي كه مسلمانان در طول تاريخ بشريت خورده‌اند، از ضعف تحليل و بينايي دل بوده است.
بصيرت به انسان قدرت تشخيص مسائل پيچيده سياسي و اجتماعي را مي‌دهد و او با درك و فهم درست واقعيت‌هاي جامعه، در هنگامه بحران و فتنه، حق را از باطل جدا مي‌كند و با نور معرفت الهي، در مسير مستقيم حركت مي‌نمايد. اگر انسان بصير نباشد، گرفتار فتنه‌ها مي‌شود و با كوري به بيراهه مي‌رود و در پرتگاه سقوط مي‌كند.
آن چيزي كه بشر را به اين وادي مي‌كشاند و از قدرت تحليل صحيح و بينايي دل جدا مي‌سازد و به مسلمان ضربه مي‌زند، موانع اين عروج‌اند كه شناخت تك تكان‌ها، مي‌‌تواند من و ما را در پيمودن راه مستقيم تا به هدف و رسيدن به بصيرت واقعي كمك كند. ‌
دقيقاً به همين علت “موانع بصيرت” را معرفي مي‌كنيم تا در دوران فتنه، عاقلانه گام برداريم و با پرهيز از افتادن در دام فتنه، خود نيز عامل ايجاد فتنه نگرديم.
1- جهل
محمدبن مسلم به علي بن ابيطالب(ع) مي‌گويد: “اگر مي‌خواهي من همراه تو بجنگم، شمشيري به من بده كه مسلمان را از كافر تشخيص دهد. محمدبن مسلم حق و باطل را نمي‌شناسد. جاهل به حقايق و واقعيت‌هاست. اين جهل جلوي بصيرت او را گرفته است. اگر جهل را در هم بشكند، هرگز چنين سخن نمي‌گويد. اگر آگاه به عظمت علي(ع) بود كه چنين سخن گزافي نمي‌گفت. امروز هم برخي از بي بصيرتي‌ها، برخاسته از جهل افراد و گروه‌هاست.
2- دنياپرستي
طلحه و زبير و خوارج، بيگانه از قرآن نبودند. خوب قرآن را بلد بودند. واژه واژه آن را مي‌دانستند. بعضي حافظ كل قرآن بودند. برخي از همينان اهل نافله و نماز شب بودند. بعضي حقانيت علي(ع) را هم مي‌دانستند، اما مي‌گفتند: “نماز پشت سر علي مقبول‌تر، ولي سفره معاويه چرب‌تر است.” اينان با چشم، دنيا را دنبال مي‌كردند و كور شده بودند.
علي(ع) مي‌فرمايد: “والله اگر طلحه پيروز شود، نخستين قرباني او زبير است و اگر زبير پيروز شود، اولين قرباني او طلحه است.” امروز هم دنياطلبي و دنياپرستي و قدرت‌خواهي و پول دوستي و رياست طلبي برخي را كور كرده است.
3- شخصيت زدگي
امام صادق(ع) مي‌فرمايند: “كسي كه با معيار اشخاص وارد دين شود، همان افراد او را از دين بيرون مي‌برند.” افراد را بايد با دين و حق محك زد، نه اين‌كه دين را با افراد! كدام زبير؟ حالا كه مي‌خواهي شخص را معيار قرار بدهي، زبير در كنار علي(ع) يا زبير در جنگ جمل؟! اگر ملاك زبير از بدو تا ختم شد، در برابر علي(ع) مي‌ايستي و از دين خارج مي‌شوي.
اگر ربيع ابن خصيم به جاي شخصيت زدگي، معيارگرا و حقگرا بود، نمي‌گفت: “ما با اهل قبله مي‌جنگيم”!! ‌عمر سعد در كنار علي(ع) را مي‌شود تحسين كرد، اما عمر سعد در عاشورا را چه؟ ابن ملجم در كرسي نظم براي علي(ع) را مي‌شود ستود، اما ابن ملجم قاتل در مسجد كوفه را چه؟ منتظري در كنار امام قابل لطف است، اما منتظري در برابر امام خميني چه؟! ميرحسين نخست وزير امام يا ميرحسين ايستاده در برابر راه امام؟
ملاك و معيار، حق و اسلام و انقلاب و راه امام و ولايتند. امروز نيز شخص گرايي و شخصيت زدگي آفت بصيرت و بينايي دل است.
4- هواپرستي
علي (ع) مي‌فرمايد: “نگراني من از دو چيز است؛ تبعيت از هواي نفس و فراموشي قيامت.”
آن امام همام مي‌فرمايد: “آغاز پديد آمدن فتنه‌ها، هواپرستي است.”
ببين امام سجاد(ع) در دعاي هشتم صحيفه‌ سجاديه چه زيبا مي‌فرمايد: “خدايا! به تو پناه مي‌برم از پيروي از هوي و هوس و مخالفت راه راست و از خواب غفلت و كوشش بر كار پر مشقت و ترجيح باطل بر حق.” اين‌ها نتيجه هواپرستي است.
شخص هواپرست، ديگر حق بين و حق پرست نيست. هوي، بصيرتش را كور مي‌كند. وقتي كور شد از بالا به پايين سقوط مي‌نمايد. بلعم باعور به مقام قرب الهي رسيد. مستجاب الدعوه شد، اما به علت هواپرستي مثل سگ شد.
5- خودمحوري
علي(ع) مي‌فرمايد: “اين‌ها دنبال روش پيامبر(ص) نيستند. قيامتي را قبول ندارند. پناهگاه‌شان در مشكلات، خودشاناند.” خود را پيشواي خود قرار دادهاند. ملاك و معيار خودشاناند. براي آن‌ها “من” مهم است. عامل سقوط شيطان هم همين “من” بود. وقتي خود مطرح شد، خدايي را نمي‌بيند. حقي را نمي‌شناسد. ديگر بصيرتي نيست كه بخواهد راه راست را ببيند و در آن راه گام بردارد. ‌
6- سطحي نگري
فقط به زير پا نگاه مي‌كند. بالاتر را نمي‌بيند. به علي(ع) مي‌گويد تو حق را نشناختهاي! راه تو درست نيست! فرقي بين علي(ع) و معاويه نمي‌گذارد. چون عمق بين نيست، معاويه را مسلمان مي‌شمرد. جنگ علي و معاويه را جنگ دو حق مي‌داند و علي(ع) را از اين جنگ برحذر مي‌دارد. تصور مي‌كند جرياني كه انقلاب را نشانه رفته و آمريكا براي او هورا مي‌كشد، يك جريان در خط امام و مدافع ولايت و قانون است.
7- حجاب معاصرت
وقتي كه به مردم مدينه خبر رسيد حسين بن علي(ع) راكشته اند، گفتند: چه كسي جرات كرده او را بكشد؟! هياتي را به شام فرستادند. موضوع را بررسي كرد و خبر آورد: يزيد، قاتل حسين بن علي(ع) است. همان مردم گفتند: امام حسين(ع) در زمان حيات به ما گفت اگر يزيد حاكم شود، اسلام از بين مي‌رود ولي ما باور نكرديم. حجاب معاصرت مانع از ديدن حقيقت وجودي حسين شد و نگذاشت به تحليل صحيح سخن مولايشان بپردازند. حجاب معاصرت نگذاشت مردم عصر علي(ع)، او را تحمل كنند. فرمود فردا مي‌فهميد علي كه بود. فردا حقايق پنهان زندگي علي برايتان آشكار مي‌شود. پس از علي، علي‌شناس مي‌شويد. پس از علي، از علي دفاع مي‌كنيد. پس از عاشورا، همراه مختار و جزء توابين مي‌شويد.
اگر امروز سخنان رهبري را فهميديم و عمل كرديم و قدر ولايت را دانستيم مهم است. نبايد بگذاريم حجاب معاصرت، بصيرتمان را كور كند و علي زمان را ياري نكنيم.
8- وابستگي فاميلي
نوح گفت: خدايا! اين پسر من است.
خداوند فرمود: او از اهل تو نيست.
پسر زبير او را به وادي انحراف و بي بصيرتي برد. خدا دست نوح را مي‌گيرد و كمكش مي‌كند. قرآن مال و فرزند را فتنه مي‌داند. اين براي امتحان ماست. عشق به فرزند و همسر و فاميل، كورمان نكند كه در برابر حق بايستيم و يك عمر عملكرد مثبت خود را از بين ببريم.
9- گروه گرايي
حزب را غربي‌ها پايه ريزي كردند تا با اختلاف افكني، آب را گل آلود كنند و از آن ماهي خود را بگيرند. همين حزب را با ترفند و جنگ رواني به بتي مبدل مي‌سازند كه فرد، “چشم بسته” خود را فداي ارزش‌هاي آن مي‌كند و بر اثر بي بصيرتي، گاه در مقابل ارزش‌هاي الهي و دين و انقلاب مي‌ايستد.
به جاي معيار قرار دادن حق، حزب و گروه معيار قرار مي‌گيرد. اگر ملاك و معيار گروه و حزب و رئيس حزب و دسته شد، به وادي سقوط كشيده مي‌شويم.
اگر حزب را هم غربي‌ها ساخته باشند يا از آن حمايت كنند كه تكليف روشن است.
علي(ع) در نهج البلاغه مي‌فرمايد: “قسمتي از حق و قسمتي از باطل را مي‌گيرند و به هم مي‌آميزند. آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مي‌گردد.”
امر بر عده اي مشتبه مي‌شود. بين مومن و منافق نمي‌شود فرق گذاشت. در اين وادي تشخيص حق و باطل سخت است. تنها اهل بصيرت نجات مي‌يابند. آنان كه دل به خدا سپرده اند، به او پناه برده و از او كمك مي‌طلبند. آنان كه مشمول لطف الهي اند، نجات خواهند يافت.براي پيمودن راه مستقيم تا هدف، به ايمان و بصيرت نيازمنديم. بصيرت را هم بايد از قرآن و ادعيه و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و تاريخ زندگي اولياء و عبرت‌ها عاشورا و غدير بگيريم. ايمان را با تدبر در آيات الهي تقويت كنيم.

 

 

نويسنده:علي شيرازي

1
X